يکشنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۰۸:۴۲  |  Sunday, 11 May 2025

داستان کوتاه

نوشته وحید حاج سعیدی؛
در روزگاران قدیم پیرزن جادوگری عاشق یک آقا زاده شد. اما از آنجا که پیرزن جادوگر دماغ دراز و ظاهر بد ترکیب و نخراشیده ای داشت تصمیم گرفت اول دستی به سر و روی خودش بکشد تا آقا زاده پس از دیدنش وحشت نکند و پس نیفتد.
کد خبر: ۳۴۸۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۰۲

داستانی کوتاه درباره سفری متفاوت به قلم حمیدرضا نظری:
سمفونی شگفت انگیز شب و شیدایی ، نوشته حمیدرضا نظری داستانی است که به سفر پیوند خورده اما این سفر از جنسی متفاوت است.
کد خبر: ۳۴۳۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۰۱

به قلم نرگس ممبینی؛
مهلا در یکی از روستاهای اطراف اهواز زندگی می کرد و اگر میخواست با ارفاق به زندگی اش نمره بدهد در حد قابل قبول بود تا اینکه کرونا آمد....
کد خبر: ۲۹۳۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۹/۱۹